IN Service




Thursday, May 11, 2006





راث میگی؟

ببخشید دیگه
حوصله ادیت کردن ندارم .

البته می دونم که شما منو با غلط های املایی و دستوریم ، هم دوست دارین .

پ ن: ااااااِِِاِه...راث میگی؟


***

اینجا داره تموم میشه .
خدایی تمپلتشم رو اعصابه .
من باید خداحافظی کنم کم کم.
اینو بگم.
آقا من تو کف یه دختر مونده بودم دیروز تو نمایشگاه .
که قیافش رو انگار خیلی قبلا دیده بودم.
خلاصه رفتیم و آشنا شدیم.بعد نکته اینجاس که کشف شد چقدر کلیات صورتش شبیه کیه(یکی از دختر های دانشگاه)؟
و توسط رفیقم هم تایید شد .
ولی من هنوز قانع نشده بودم .
بالاخره متوجه شدم ابرو و پیشونیش شبیه دوست دختر سابق یکی بچه ها بود .
ولی طرح چونه اش شبیه یکی از پسرهایی که باهاشون رفیق بودم .
مطمئنم اما پسر رو یادم نمی آد ،
یعنی یه طرح محوی از تصویرش تو ذهنم دارم .
و لی خنده هاش شبیه یه دختر دیگه بود که وقتی 16-17 سالم بود بعد ازیک روز خوب (تونستیم به بهانه نمیدونیم نشستی در باره المپیاد بود که تو دانشگاه تهران بود ، دبیرستان رو دودر کنیم.) و رفتیم دنبال دختربازی (به سبک اون موقع) .
خلاصه آشنا شدیم و یکیشون نگین نامی بود و اون یکی مژگان بود اسمش.
فکر کنم این شبیه مزگان بود . یادمه همین موقع ها بود چون چاقاله یا گوجه سبز هم خریده بودیم .
البته بعد از اون روز که با هم بودیم نه خارکسده ها زنگ زدن و نه هیچی.آخه تریپ ما هم بچه مثبت پپل بود، حق داشتن بیچاره ها.
خلاصه حسابشو بکنبن ما کلا یک ساعت با هم بودیم .
می دونین من واسه به خاطر آوردن این خاطره ها و اسامی ، دیشب تو رخت خواب قیافه تمام آدم های این مدت 4-5 سال اخیر رو بررسی کردم .
حدود سه ساعت و خورده ای و قیافه ی همشون رو تصور کردم . خیلی جالب و سخته .
اونم واسه مخ تعطیل من .
ولی با اینکه قیافش شبیه همون دختر تو دانشگاس نه مژگانه ، اما اون چیزی که از اول داشت به من فشار می آورد همون تیزی مشترک تو خنده های جفته شون بود و حالتی که گوشه چشماشون موقع خندیدن پیدا می کرد. . بعدش که این یادم اومد گرچه اون پسره یادم نیومد ،همچین احساس خستگی لذت بخش بعد از کار سنگین داشتم . گرفتم راحت خوابیدم .
اوف چقدر زیاد شد . برم دیگه .